نامه ها یک روز بادبادک میشوند :)

آسمانـ سبز پر رنگ ...

نامه ها یک روز بادبادک میشوند :)

آسمانـ سبز پر رنگ ...

الهی !
قد انقطع رجائی
عن الخلق
و " انت " رجائی

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ...

...
..

قرار نیست هرچیزی که مینویسم عین حقیقت باشد !
اینجا من نیست :) مطمئن باشید
مینویسم پس هستم

ممکن است در نگاه اول تولد امسال من خیلی مهیج به نظر برسد ... اما به عمقش که پی میبری میبینی بیشتر شبیه یک فیلم ترسناک بوده تا تولد و سورپرایز ... همه ی قصه از آنجایی شروع شد که همه ی کسانی که من را میشناختند و نمیشناختند و من باهاشان صنمی داشتم و نداشتم و باهم شوخی داشتیم و نداشتیم ، امسال تصمیم گرفتند من را برای تولدم خیلی سورپرایز کنند ... یعنی یکجوری خواستند قشنگ تولد ورود نوزده و اتمام هیژده تا ابد در ذهنم بدرخشد ... که بحمدالله حاصلشان شد ... تا الان قریب به شونصد تکه کیک و هشتصد فشفشه و هزار بوس و ماچ و بغل و تبریک و تهنیت و یک آب یخ یکهویی روی سر و سوسک سیاه داخل جعبه و چند ضربه و کف گرگی به بهانه ی سورپرایز و تبریک را تجربه کردم  :| ... از شب تولدم که دیشب بود سورپرایز ها یکی یکی شروع شد ... کاری به کیفیت سورپرایز ها ندارم ... فقط اینکه من هنوز نفس میکشم ... و زنده ام ...
آی لاو یو سورپرایز :|
  • کبوتر خاتون