نامه ها یک روز بادبادک میشوند :)

آسمانـ سبز پر رنگ ...

نامه ها یک روز بادبادک میشوند :)

آسمانـ سبز پر رنگ ...

الهی !
قد انقطع رجائی
عن الخلق
و " انت " رجائی

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ...

...
..

قرار نیست هرچیزی که مینویسم عین حقیقت باشد !
اینجا من نیست :) مطمئن باشید
مینویسم پس هستم

قبلا هم همینقدر زیاد به همه چیز میخندیدم اما نه از روی خنده داری ماجرا ... آن موقع ها انگار خوش خندگی از خودم بود! اما الان حجم چیزهایی که باعث خندیدنم میشوند خیلی بیشتر شده ... اما نه اینکه دیگر من خوش خنده باشم ... نه! همه چیز به طرز مسخره ای خنده دار به نظر میرسد ... نگاه عاقل اندر سفیهانه ای ندارم به هیچ چیز ... خودم از همه خنده دار ترم ... اما باید قبول کنیم ما آدم ها جهان را و همه چیز را یکجور خنده داری جدی گرفته ایم ... چند روزیست شخصیت یک نفر بدجور با روانم بازی میکند ... از آن آدم هاییست که فکر میکند "حالا خیلی خبریه!"  ... و انقدر همه چیز برایش خشک و جدیست که یکی به دیوانگی من،  یک سره برای تفریح او را به یاد میآورد و هی بهش میخندد ... آن شخص خیلی جالب است ... احساس محبوبیت دارد و یکجور هایی از بیماری "خود خفن پنداری" بغرنجی رنج میبرد! برای سلامتی بیمارانی از این دست چند دقیقه سکوت میکنیم و شما را به خدا برایشان دعا کنید :|
  • کبوتر خاتون