- آقا این سرویس چینی کجاییه؟ تکیه یا سرویس؟ قیمتش چنده ؟
+ اوه! بله خانم ! اینا از کارای پر طرفدارمونه واقعا شیک و لوکسه ! آمریکایی اصله فیلان مارکه که الان حرف اولو میزنه ... کناره هاشو با آب طلای بیست و چهار عیار طرح زدن .... قیمتش هم ناقابل فلان تومنه
- ایرانیشو میخوایم ! کدوم سرویساتون ایرانیه؟
+ o.O اون طرف تشریف بیارین ، اینجا هستن
- اینا چطورن؟ کاتالوگ داره طرحاشو ببینیم ؟ قیمتش چنده ؟
+ قیمتش فلان تومن ! پسند کردین منو صدا کنین ...
(و رفت در حالیکه هیچ حس خوش چند لحظه ی قبل را نداشت!!!! )
پاورقی : حداقل انقدر رفتار متمایز نشون ندین ! حداقل تر به کارگر مملکت خودتون احترام بذارین !
حداقل ترتر اینکه نذارین کسی که میخواد ایرانی بخره دلسرد بشه ... !
پاورقی پریم : کاری به آب طلای دور ظرفاش ندارم که اشکال شرعی برای خوردن غذا توش شدیدا وارده ! اینکه پولمون بره تو جیب جایی که ممکنه برای کشتن یه سری آدم مظلوم خرجش کنه اشکال شرعیش شدید تره قطعا! اون خون آریایی تو رگاتون اگه به جوشه !! (:دی) چرا نمیخوایم خیرمون به هم وطن خودمون برسه نه یه غریبه؟!!!
پاورقی زگوند : از بحثای شعاری بالا که این روزا همه ی سعیم اینه که عملیش کنم ، بگذریم ، به بحث جهیزیه و جاهاز چینون و جاهاز بینون یه سری میرسیم که فقط دنبال مارک و برند و چیزی که چشم پر کن تر و دهن پر کن تره هستن ! اونجاییش که از ترس یه سری خاله زنک و عمو مردک (استاد فلسفمون همیشه این دوتا اصطلاحو مقابل هم میگه! ) که از شدت کوته فکریشون حتی بشقابای چینده شده ی روی میزو برمیگردونن تا مارکشو واضح به ذهن بسپرن تا خدایی نکرده چیزی جا نیفته!! میرن فلان مارکا و برندارو میخرن و میچینن و میذارن ... اونجاییش که فلسفه ی اصلی جهاز که راحتی بچه ی خودشونه نه ناراحتی و حرف مردم ، فراموش کردن کلا ... اونجاییش که فقط یاد گرفتیم داشته ها و نداشته هامونو به رخ هم بکشیم نه اینکه واسه خدا و بعد خودمون زندگی کنیم ... هستم که میگم ... دیدم که میگم ...
و در آخر : منو متهم به هیچ چیز نکنید! :)
اینکه شرایطش باشه و خودمون نخوایم ، اونه که با ارزشه