نامه ها یک روز بادبادک میشوند :)

آسمانـ سبز پر رنگ ...

نامه ها یک روز بادبادک میشوند :)

آسمانـ سبز پر رنگ ...

الهی !
قد انقطع رجائی
عن الخلق
و " انت " رجائی

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ...

...
..

قرار نیست هرچیزی که مینویسم عین حقیقت باشد !
اینجا من نیست :) مطمئن باشید
مینویسم پس هستم

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

که بلاگرا من حیث المجموع و فی کل الاحوال از یه دوگانگی شخصیتی عجیب رنج میبرن!

من باب مثال این رفت و برگشتای مسخره که همگی یه جور درگیرشیم!

امروز خداحافظی ابدی از تمام دوستان و آشنایان در بلاگستان و فردا سلامی چو بوی خوش آشنایی!!!

آقاااا!کتمان نفرمایید که آمار رفت و برگشتای همگی رو میشه ...

در باب مثال تر اصن همین من کبوتر خاتون!!!

  • کبوتر خاتون

یک سری متن برایش نوشته و در جا فرستاده بودم ... خیلی قبل تر ... قبل تر از ماه رمضان و روزهای خوب و بد ... زیادی تعریف کرد و حالم را مثل همیشه از نوشتن خوش تر کرد و تمام شد ... تا اینکه دو سه تا نوشته ی دیگر را بدون اینکه فرستاده باشم ، خواند ... قالب اینها کاملا متفاوت و طنز بود ... انقدر از قلم طنز و کنایه دارم گفت که حس کردم باید سردبیر گل آقا میشدم!! اما به روی خودم نیاوردم و به لبخند عمیقی اکتفا کردم ... یاد روزنامه ها افتادم ! روزنامه های من که در بلاگفا داشتمش ... پست هایم هرروزه بود ... یک روز پست نمیگذاشتم همه بر سرم میریختند که کجایی و چه شد و تنبلی نکن! ... این روز ها بیشتر از همیشه دوباره به بلاگفا فکر میکنم ... هرچند روزنامه های من تجربه ی خاصی بود که هیچ وقت حکمتش را نفهمیدم اما بعد از حذفش خیلی بزرگ شدم ... حالا هرچقدر هم که از قلم طنزم و غیر طنزم تعریف کند ... هرچقدر هم از آن روزها خاطره ی خوب بد و دوستان ناب پیدا کرده باشم ... ترجیح میدهم همینطور آرام و ساکت  بمانم ... اما بلاگفا دوباره در ذهنم نقش بسته و انگار دلم میخواهد دوباره برگردم اما صحنه ی خیانتش یک لحظه از جلوی چشم هایم نمیرود ....


عنوان * : نام کاربریم بود در روزنامه های من :) فکر میکنم چند نفری یادشان باشد

  • کبوتر خاتون
صدای آژیر از توی راه پله ها می آید
و من خسته ام
مامان با تلفن صحبت میکند
و من باید تا دو ساعت دیگر بروم کلاس
صدای آژیر قطع شد
و من هنوز دارم مینویسم
صاد صدای تلویزیون را بیش از حد بلند کرده
مثل همیشه!
پای تلفن صحبت از عدس پلو با پیاز داغ است
و من چقدر مالامالم از این غذا امروز
و چه اندازه سرم سنگین است
ظهر تابستان است
سه ربع طول کشید 
شرح بدایه الحکمه را پیدا کنم
مامور آب رفت
ضاد نقاشی کشید
و یک ریکوئست نوتیفیکیشن آمد
من چه هستم امروز؟! و چه اندازه تنم بی جان است ...
آری تا حقایق هست زندگی باید کرد!!!!!

پ.نون : دوشنبه ، ۱۸مرداد ۹۵
بعد از خواندن کتاب شعر نو !!! (از یکی از شاعران ناشناس تازه شاعر شده :| )
در این حد فاخر ...
  • کبوتر خاتون

برای دختر ها و دور و بری هایشان


همیشه وقتی به آنجای قرآن می رسم که می فرماید شما بی عقل ها که تا خبر دختردار شدن تان به گوش تان می رسید صورت تان از خشم و غضب، سیاه می شد (نحل/58) فکر می کنم خدا خیلی عصبانی شده. همینقدر عصبانی که بردارد عین این قضیه را توی کتابش بیاورد، عین قضیه را به طعنه و کنایه به روی همه وجود جاهلیّت بیاورد. مستقیم؛ که انگار بگوید «هااا..... من که یادم نرفته شما چه جور موجوداتی بودید...». که انگار فرموده باشد «بیخود کردی فکر کردی شرم دارد دختردار شدن. غلط کردی که خجالت کشیدی و عصبانی شدی.» تازه گاهی کارهایی کرده عجیب و غریب. محمد بن عبدالله، عزیزکرده اش را دختری داده و گفته «کوثر». دخترش را گذاشته شیرینی دل محمّدش که «جگرگوشه». اصلاً هرکار کرده که دختر بشود عزیز. بشود بالانشین. بشود رحمت. که «از سفر که بر می گردید، اوّل دختر را ببوسید» که «اوّل هدیه دختر را بدهید بعد پسر را.» یا که «به دختر بیشتر از پسر هدیه بدهید».

ببین، حسّاس است روی دخترها، بفهم. مهمّی. مهم تری. خواستنی تری تو. بیشتر محبّت دارد. تعارف که نداریم، فرموده «بر دختران مهربان‏تر است تا پسران.» تو این را می فهمی یعنی چه؟

حالا بگذار هرکه هرچه می خواهد بگوید. گیرم گُل گُلی و رنگی رنگی را کسی نفهمد. گیرم کسی چادر نماز سفید گل دار نفهمد. سبز و فیروزه ای و سفید و سرخ را کسی نفهمد. گیرم اصلاً بگوید خدا خواسته مثلاً گولمان بزند! تو بگو اصلاً گول زدن. کدام دلی از گول خوردن مهربانانه خوشش نمی آید! دختر یا پسر. کدام بی مزه ای از اینکه دل خدا با دلش مهربان تر باشد ذوق نمی کند؟ کدام دلی است که نمی خواهد آن که دوستش دارد بخاطر دلش هم که شده روبروی جاهل جماعت غیرت کند و تا قیام قیامت پیش روی همه عالم، طعنه اش را با غیض توی صورتش بپاشد؟ این ها که دل دختر و پسر ندارد. هرکدامش را هرکه داشت، عاقل اگر بود، دلش قنج می رفت. حالا همه اش مال تو آمده. فقط.

گول زدن نیست جانم. بازی نیست. شیره مالیدن نیست. اینها فقط گزاره های غبطه آوری است برای آنها که مثل تو نیستند! حالا به نظرت، شکر کنیم لبخند بزنیم که خدا ذوق کند؟! :)



+ از وبلاگ : بخاری

  • کبوتر خاتون

"لا تقنطوا من رحمه الله"   مبارکه زمر- آیه 53

نا امید نشو بنده ی کوچکم ... تمام آسمان ها برای من است :)


"من یتوکل علی الله فهو حسبه" مبارکه طلاق-آیه 3

خدایی میکنم از وقتی که تو فکرش رو هم نمیکنی

اما بندگی تو برای همین یکی دو روز دنیاست

بهتر میدونم چه چیزی برات بهتره غمت نباشه :)


"الیس الله بکاف عبده" مبارکه زمر - آیه 36

بی معرفت من با این همه خدایی و بزرگی برات کافی نیستم؟


"فانی قریب"مبارکه بقره - آیه 186

من که نزدیکم ... این همه دلتنگیت از چیه ؟ :)



پاورقی : این ترجمه ی دقیق آیه ها نیست ... یه ترجمه ی دلیه :) کم و کاستیاش به خاطر کم و کاستیای فراوون خودمه ... خلاصه چشم پوشی کنین به خوبی خودتون و بزرگی این آیه ها :)


#قسمتی از کپشن یکی از پستای قدیمی اینستاگرامم ، که برام یه پست خاصه ، هم عکسش هم آهنگی که روش گذاشتم و هم کپشن ... 

پیجم قفله متاسفانه وگرنه لینک میدادم :)

  • کبوتر خاتون

من این روزا از تو دور شدم و این غصه امو زیاد میکنه ...

آ خدا ... انقدی شرمندتم که حتی حرف زدنم باهات شده دو کلوم ناحسابی ...

تو خدایی ... بیا از اون بالا سرمو بگیر سمت خودت ... توی گوشم لا تقنطوا رو صدبار بگو

بلکه خودت بتونی برام یه کاری کنی ... فقط تو از پس این همه بدی من بر میای ...

من دستم خالی تر از همه ی این حرفاس ...



  • کبوتر خاتون