ما آدم های این دوره و زمانه ی عجیب و غریب ، بی تعارف ، به قدری نازپروده و گوگوری مگوری بار آمده ایم که لحظه ای سختی کشیدن، آه و داد و فغانمانمان را تا ناکجا بالا میبرد ... زبانمان را به ناشکری باز میکند و افسردگی هم بیماری شیک و لاکچری این قرن است که این روزها کسی نیست که با آن دست و پنجه نرم نکرده باشد ... کوچک ترین ناملایمتی ها از پا دَرِمان می آورد... هیچ دقت کردید که چقدر این روزها افراد غرغرو بیشتر شده اند یا بچه داری ها انگار چقدر سخت تر شده یا اصلا بچه دار نمیشویم مبادا کمی از آسایش ساختگیمان صدمه ببیند!؟ ازدواج نمیکنیم مبادا مسئولیت روی گردنمان بیفتد... درس نمیخوانیم چون سخت است! از ارتباط با آدم های موفق پرهیز میکنیم که مبادا اندکی خاطرمان از این همه تن پروری مکدر شود ... و ما هنوز باور نکردیم که دنیا محل آرامش نیست ... محل رفاه در همه حال و خوشحالی بی چون و چرا نیست ... قرآن خدا را نفهمیدیم که فرمود “لقد خلقنا الانسان فی کَبَد” ... همانطور که گفت “ان مع العسر یسری” ....
همین می شود که روز به روز آسمان و زمین برایمان تنگ تر میشود و به پوچی میرسیم و افتادن مژه ی چشمانمان را نکبتی روزهای جوانی قلمداد میکنیم ... من همیشه از اینکه کسی قدیمی ها را بهتر بداند فراری بودم ، قیاس مع الفارغ میدانستم اما در این مورد باید بگویم هم نسلی های عزیز! ما باختیم! بدجور هم به قدیمی تر هایمان باختیم ... کاش امثال اینستاگرام ها سختی های پشت خوشی های بی حد و اندازه و تظاهری بعضی را نشان میداد تا میفهمیدیم هیچ آسانی بدون سختی میسر نخواهد شد همانطور که اگر سختی باشد بلاشک نفس عمیق و راحتی را پشت بندش خواهیم کشید :)))
کاش انقدر سختی نچشیده نبودیم ...
{اللهم ارزقنا عافیةَ قبل الموت}
#تل افکار