نامه ها یک روز بادبادک میشوند :)

آسمانـ سبز پر رنگ ...

نامه ها یک روز بادبادک میشوند :)

آسمانـ سبز پر رنگ ...

الهی !
قد انقطع رجائی
عن الخلق
و " انت " رجائی

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ...

...
..

قرار نیست هرچیزی که مینویسم عین حقیقت باشد !
اینجا من نیست :) مطمئن باشید
مینویسم پس هستم

بعضی وقت ها فکر میکنم بنشینم و بنویسم بلکه مغزم کمی سبک شود و حالم معمولی! اما وقتی خودکار به دست میشوم و یا انگشتانم را روی کیبورد میگذارم، هجوم کلمه ها امانم را میبرند! کلمه های بی ربط و باربط! بی معنی و پر معنی! عجیب اینکه سخت ترین کار، شروع نوشتن است! نمی دانم از کجا و چی و چگونه دقیقا باید بگویم! اصلا چرا چنین چیزهایی را باید بگویم؟! مغزم هشدار جدی می دهد ... انگار جلوی چشم هایم آژیر قرمز به صدا درآمده، از خستگی دیگر توان حرکت دادن هیچ کدام از اعضای بدنم را ندارم. شام امشبم تمام و کمال با ظرف از دستم افتاد و شکست و بغضم را  دو چندان کرد. مهمان داشتم، حدود یک ساعت در ترافیک دم غروب از ته شهر تا اینجا مانده بودم، با ضعف و فشار افتاده، میبینی؟ آخر هم که یک جوری شروع به نوشتن میکنم تبدیل به غر میشود! بیخیال! میشود اگر از آشناهای من در دنیای واقعی هستید و هنوز اینجا را میخوانید یک کامنت با اسم زیر این پست برایم بگذارید؟ ممنانم

  • کبوتر خاتون

نظرات  (۷)

  • اشکان ارشادی
  • سلام 

    اگه چمچمال کرمانشاه واقع در بیستون رو میگی. پس اینهم کامنت. 

    راستی در وب من نوشتن به ترکی و کوردی کرمانشاهی با همین الفبای خودمون آزاده. اگه دوست داشتی کوردی بنویس. 

    من تازه یاد گرفتم که هیچوقت فضای مجازی رو بحقیقت نکشانم پس بهتره مجازی باشیم مگر در برخورد بتوانیم گره گشای همدیگر باشیم. 

    من دنبالت کردم ولی نمیدانم دنبال کردی یا نه؟ که به میل خودت بستگی داره. 

    سلام

    با این آژیر قرمزی که مانع نوشتن میشه خوب آشنام...  بارها و بارها شده مطلبی رو خواستم بنویسم، حتی در ذهنم جملاتش رو کامل چیدم اما موقع نوشتن که شده، این هشدارها پشیمونم کرده...

    آشنای قدیمی هستم اما در فضای مجازی! ایمیلم مثل آیدیم تو اینستاست...

    پاسخ:
    سلام به روی ماهتون
    :)

    من از اشناهات نیستم هیچی هم ازت نمیدونم ولی توی بلاگفا که مینوشتی میخوندمت و چقدر زیاد چقدر زیاد نوشته هات رو دوست داشتم بهم ارامش میداد. بعدش سعی کردم توی بیان پیدات کنم و با چه مشقتی پیدات کردم و توی ۱۱ سالی که وبلاگ نوشتم به غیر از یه دوست دیگه تو تنها وبلاگی بودی که نشستم یه روز تمام پستاشو خوندم. به شدت نوشته هات رو دوست داشتم و الانم فقط اومدم بگم که لطفا بنویس. مثل قبل زیاد بنویس باور کن حال خیلی هارو خوب میکنی با نوشتنت.

    پاسخ:
    من چقدر ذوق کرده باشم خوبه ؟:))
    چشم
    چشم
    دعا لازمم برای نوشتن حتی 
  • ظَـــحرآ :)
  • هستی اینجا ؟

    پاسخ:
    دلم اینجاست :)
  • یک دختر شیعه
  • زینب چرا دیه نمی‌نویسی؟:(

    پاسخ:
    دچار کثرت شدم :))
    توی کانالم و پیج اینستاگرامم بیشتر مینویسم

    @zeysaa
    آدرس پیجم

    @zeysaaa
    آدرس کانالم

    هردوشونو هستم:))

    پاسخ:
    عه :))) راست میگی🤦🏻‍♀️

    سلام کبوتر :)

    پاسخ:
    سلام سلام :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">