و خب قصه از جایی شروع شد که من خیلی بچه تر بودم! خیلی یعنی سه سال !! سه سال بچه تر بودم و تو هم سه سال کمتر ... نمیدونم چی شد ... حس مشترکمون از یه پست شروع شد ... از اون آدمایی بودی که هرچی میگفتم ، میگفتی منم همینطور! هرچی میگفتی ، میگفتم منم همینطور !! مگه هر کس تووی زندگیش چند درصد شانس داشتن همچین آدمی رو داره ؟ آدمی که حس کنی تو اونی و اون تو! انقدری که بعضی وقتا از اون همه شباهت ازش بترسی !! توی این سه سال انقدری چیز ازت یاد گرفتم که حتی نمیتونم بشمرمشون ! ببین نذار دیگه از کادوهای خوشگل هر دفعه ایت بگم که ذوق دیدنتو هر دفعه برام دوبله سوبله میکنه :)) توی مهم ترین مراحل زندگیم ... تک به تک ... جزء به جزء ... کنارم بودی ... و میدونم که هستی ...
مگه هرکس تووی زندگیش چند درصد شانس داشتن "ونوسی" رو داره که بهش بگه " ونوسکم" ؟ :)
# آدم های دوست داشتنی زندگی من ... این قسمت : مغــــنا :)
آیکون الی که میخاد تفرقه بندازه:دی