اگر فیلم inception را دیده باشید (اگر ندیدید نصف عمرتان تباه شده!) میبینید که الهام کردن و یا القا کردن یک فکر و عقیده و باوراندن آن به یک فرد چقدر سخت و خاص است ! وارد کردن باور جدید به باور های او و یا عوض کردن عقایدش سخت تر از دزدیدن باورهاست !
حالا شما یک فیلم را تصور کنید ... یک فیلم قوی با تاثیر عمیق و داستان جذاب ... در عرض حداکثر دو ساعت و نیم سه ساعت ، ممکن است تمام تصور شما را نسبت به یک موضوع صد و هشتاد درجه بچرخاند ... یک موضوع جالب را برای شما آنقدر قبیح نشان دهد که سمت آن با تنفر بروید و یا موضوع زشتی را برایتان زیبا جلوه دهد و شما هم به نرمی آن را میپذیرید و کم کم تاثیر میگیرید ...
القصه اینکه من هم در تماشای فیلم ها از این موضوع خیلی غافل بودم و خودم را یک سختِ نفوذناپذیر میدیدم که فکر میکردم فیلم دیدن برایم تنها چیزی که ندارد تغییر عقیده و نظر نسبت به یک مسئله است ! تا اینکه ژاندارک را دیدم ! تا قبلش فکر میکردم که ژاندارک یک قدیس فرانسوی بوده که در جنگ ها با قدرت خاص الهیش فرانسوی ها را از شر انگلیسی ها نجات میداده اما فیلم جوری به طور زیرپوستی القا میکرد که او فقط یک دختر ۱۹ ساله ی مالیخولیایی (اما واقعا شجاع شاید هم کله شق و گستاخ !) بود که پیروزی هایش اندکی شانسکی و یهویی بود و تمام الهامات و احساساتی که فکر میکرد از جانب خدا به او میرسد و او انتخاب شده است را زیر سوال برد و در آخر خودش هم در توهم درست یا غلط بودن راه و گفته هایش سوخت و معلوم نشد حزب خدا بود یا شیطان و یا یک عقده ای دیوانه که چون صحنه ی تجاوز به خواهرش را دیده بود روی روح و روانش اثرات منفی گذاشته بود و توهم های پشت هم میزد !
فیلم هایی از این دست کم نیستند ... فیلم هایی که میخواهند ما را از چیزی که باورمان هست دور کنتد ... باورهای اساسی تر که جای خود ... کتاب ها هم از این قاعده مستثنی نیستند و شاید تاثیر عمیق تری هم داشته باشند ! مثلا کتاب “کیمیا خاتون” ! که بعد از آن من دیگر نتوانستم مولانا و بالاخص شمس را با نگاه مثبتی دوست داشته باشم و تنها به اشعار مولوی اکتفا میکنم ...
شما هم با همچین فیلم و کتاب هایی مواجه شده اید که تاثیرش در جا به چشمتان آمده باشد ؟!
#شماچطور؟چهکتابیچهفیلمی؟
#بامادرمیانبگذارید
#نقدفیلم
#نقدکتاب
#معرفیفیلموکتاب