نامه ها یک روز بادبادک میشوند :)

آسمانـ سبز پر رنگ ...

نامه ها یک روز بادبادک میشوند :)

آسمانـ سبز پر رنگ ...

الهی !
قد انقطع رجائی
عن الخلق
و " انت " رجائی

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام ...

...
..

قرار نیست هرچیزی که مینویسم عین حقیقت باشد !
اینجا من نیست :) مطمئن باشید
مینویسم پس هستم

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

همین ؛)
  • کبوتر خاتون

همیشه این را خوب میدانستم که آدم تحت تاثیری هستم ... دقیق ترش اینکه آدم تحت تاثیر قرار گیرنده ای هستم که خیلی زیاد روی یک مسئله ی حتی نه چندان مهم فکر میکند و روحیه اش تحت تاثیر آن قرار میگیرد... اما خب ... نه تا این حد! از صبح که سر صبحانه برایم از مقاله ای که در مورد سفر بی بازگشت به مریخ خوانده بود ، تعریف میکرد تحت تاثیر قرار گرفتم ! از همان صبح انگار تازه دارم کره ی زمین را با همه ی خوبی هایش میبینم ... از اینکه یک آدم معمولی هستم که در یک شرایط معمولی زندگی میکند و دنیای معمولی خودش برای خودش از همه قشنگ تر است ، هی خوشحال میشوم و خوشحال تر به خاطر اینکه دغدغه ای مثل یک سفر بی بازگشت به مریخ ندارم که بروم و دیگر برنگردم ! تازه انگار آدم های اطرافم را دیدم ... یعنی بهتر دیدم ... حتی تصور اینکه از عزیز ترین هایم روی این کره ی خاکی دل ببرم واقعا طاقت فرساست! تازه فهمیدم من چقدر به آدم ها وابستگی دارم ... به همه ی آدم ها ... به جامعه بودن ... به سیاست ... به وضع فاجعه ی عصر حاضر ... به دموکراسی ... به نفس کشیدن! و نترسیدن از تمام شدن اکسیژن! به ظلم ... به عدالت .... به روزنامه ... دکه ی سر خیابان ... درخت های توی کوچه ... من فهمیدم که حتی به خاک توی باغچه مان هم وابستگی دارم ... آن وقت چگونه حتی به این فکر کنم که صبحم را در جایی شروع کنم که حتی دیگر آسمانش این رنگی نیست ! نمیشود الکی شاد بود ... واقعا از فایده های این پروژه های عظیم علمی میتواند این باشد که یکی مثل من را عاشق معمولی بودنشان میکند !! 



+ مصاحبه با یکی از آدم های غیر معمولی 



#ری پست

  • کبوتر خاتون
این تابستون واقعا تابستون وحشتناک شلوغیه ... از طرفی استرس دانشگاه امونمو بریده ... انتظار سه سال و نیمه تموم کردن دانشگاه از من یه انتظار کاملا بیخود و بی فایدست ... روی ترم تابستونی برداشتن حساب باز کرده بودم که اصلا و ابدا برای امسال شدنی نیست ... از طرفی تعداد واحدایی که تونستم این ترم بردارم به شدت کم بوده و با وجود کم بودنش حجم درسا و سنگینیشون خیلی داره بهم فشار روانی میاره ... از یه طرف تعداد واحدای اون ترم قبلم همین وضعیت اسف بارو داشت ... ماه رمضون این وسط هست که نصف کارا رو متوقف میکنه ... به خاطر تغییر تاریخ مراسم کلی برنامه های دیگم ریخت بهم .... برای بنایی وقت لازمه ... برای خرید وسایل وقت های بسیار لازمه :| لباس و هزار و یک چیز و کوفت دیگه :| 
امروز داشتم بهشون فکر میکردم کمرم خم شد ... گفتم یه ذره بنویسم اینجا حداقل نوشتن خودش آدمو سبک میکنه ...

#محتاج دعا 
#خداروشکر 
  • کبوتر خاتون